نوشته شده در تاریخ 93/1/17 ساعت 11:13 ص توسط hassan
نوشته شده در تاریخ 93/1/17 ساعت 11:13 ص توسط hassan
شب
فصل چیدن شعر
از چشم های توست ....
سبز شو
که دستهایم
هوای جوانه زدن بر شاخسار گیسوانت را دارند ...
نازنین ،
دیگر هیچ پرتو نوری
نوشته شده در تاریخ 93/1/17 ساعت 11:13 ص توسط hassan
نوشته شده در تاریخ 93/1/17 ساعت 11:13 ص توسط hassan
خوبه که یه یادگاری دارم از تو
هر لحظه یه نقشی میبینم از تو
حس کنم صدای نفساتو از دور
نوشته شده در تاریخ 93/1/17 ساعت 11:13 ص توسط hassan
مهتابم و من نور فشانی بلدم
گر گمشده شبی نشانی بلدم
گر در سر تو همرای پیچاندن ماست