بازدید امروز : 54
بازدید دیروز : 63
کل بازدید : 14445
کل یادداشتها ها : 118
افسوس، خوابی تو، در اوج ِ التهابم؛
حالا که من، بیدارم و، درگیر ِ غم ها...
چشمان ِ تو، در خواب و من، بیدارم امشب؛
ای کاش، احساست، بفهمد، حال ِ من را...
خواب ِ تو شد، سرشار ِ رویاهای شیرین؛
من هستم و، قلبی که هیچش نیست، رویا...
برشی از یک غزل
شبتان سرشار از:
رویاهای شیرین!