بازدید امروز : 18
بازدید دیروز : 13
کل بازدید : 14346
کل یادداشتها ها : 118
رفتـی و مــرا ســکـوتِ صحــــرا دادی
بی جرم و گنه به دستِ غم ها دادی
بودی و به رودِ اشـــک دلخـوش بودم
رفتــــی و بـه دامنــــم چـه دریا دادی
پا را بکشیده ای ز من، صـد افسوس
آری بـه رقیــبِ مـن، عجـب پا دادی!!
در حیـــرتم از دلِ تـو، در آن از عشـق
آخر که چگـــونه این همــه جا دادی!!
صد وعده به وصل دادی ام هیچ نشد
دیدم به جفـــا به وعـده، آن را دادی!!
باشد،که مرا دگر به تو حرفی نیست
تنها که همین، ببین چه ام، تا دادی؟
فــــردا تـو به گــــریه نــزدِ من باز آیی
گــــویی: «تو پنــــاه بَـر دلِ ما دادی»
29 مهرماه 1392 طارق خراسانی